Site Network: Personal | My Community | Purpose | Shabname

 

روز نوشتهای یک اتئیست تبعیدی در مورد :جامعه، نقد دین ، اسطوره ، روزانه ها، خبر، تاریخ



فروپاشی رژیم های غیر دموکراتیک و گذار به دموکراسی

بخش چهارم
تصمیم بر این گرفته شده است تا مطالب وبلاگ برای آنکه از حوصله خوانندگان خارج نشود در بخش های بیشتری ادامه یابد و در عوض آن هر بخش با نوشتار کوتاهی ادامه یابد تا خواندن و توجه به نکات اصلی آن میسر گردد. هدف از این سلسله نوشتار ها آشنایی مردم با اصول دموکراسی ، گذار از رژیم غیردموکراتیک و شیوه های مبارزاتی است. امیدواریم که سودمند باشد و مورد توجه قرار بگیرد.
نارضایتی عمومی :
نارضایتی هایی که زمینه اجتماعی ساماندهی مقومت در برابر رژیم های غیر دموکراتیک را تشکیل می دهند ، با توجه به تجربه تاریخی درجات و تنوع بسیار دارند.نارضایتی همچون سوخت جنبش مقاومت ممکن است انواع گوناگونی داشته باشد و برای به حرکت در آوردن جنبش های مقاومت تنها یک نوع سوخت به کار نمی آید . از جمله می توان به شکاف های طبقاتی و افزایش آنها ، اختلاف منافع طبقاتی و افزایش آگاهی نسبت به آن ، ضعف در ساز و کارهای چرخش نخبگان سیاسی ، انسداد مجاری تحرک اجتماعی و سیاسی ، شیوع ایدئولوژی های نا کجاآبادی ، آنومی و ضعف همبستگی اجتماعی در شرایط جامعه توده ای و گذار جامعه سنتی به مدرن و ناخرسندی های برخاسته از آن به عنوان برخی از مهمترین زمینه های ناخرسندی عمومی اشاره کرد.
وقتی ناخرسندی را در سطح کل جامعه درنظر بگیریمچند وضع به افزایش آن می انجامد :
الف) افزایش توقعات عموم بدون آن که افزایشی در امکانات تامین آن رخ داده باشد.
ب)کاهش امکانات درنتیجه بحران های اقتصادی (شامل بیکاری ، افزایش قیمت ها ، رکود ،کاهش دستمزدها)
ج)افزایش امکانات و رفاه عمومی در طی دوران دراز مدتی که به رکود ناگهانی و کوتاه مدتی بینجامد.
د)افزایش توقعات و انتظارات عمومی همراه با کاهش امکانات تامین آنها.
به طور کلی عدم تحول در توقعات و در امکانات ( قطع نظر از میزان و سطح هریک) با رضایت و خرسندی نسبی مردم همراه است ؛ برعکس ناخرسندی و نارضایتی معمولا از هرگونه تغییر چه در توقعات و چه در امکانات بر می خیزد.به علاوه در درون یک جامعه نیز ممکن است انگیزه نارضایتی و ناخرسندی بخش ها و طبقات مختلف مردم متفاوت باشد.
البته مسئله صرفا وجود نارضایتی به هر میزان یا درجه ای نیست بلکه سازماندهی ،بسیج و رهبری آن ها در قالب جنبش ها و نیروهای سیاسی در تحلیل شرایط فروپاشی رژیم های اقتدارطلب و غیردموکراتیک از اهمیت بیشتری برخوردار است.
براساس تجربه تاریخی چنین به نظر می رسد که مهمترین عاملی که خواست گذار به آزادی و دموکراسی را به وجود می آورد زندگی در شرایط سلطه توتالیتر و تحت اقتدار دولت های ایدئولوژیک و فراگیر و ناخرسندی ها و نارضایتی های ناشی از آن است . گذار های آشکار و نسبتا پرشتاب به دموکراسی در قرن بیستم در جوامعی پیش آمد که سال ها تحت سلطه فراگیر و خودکامه رژیم های غیر دموکراتیک به سر می بردند. در مقابل در موج اول گذار به دموکراسی از فئودالیته به جامعه نو در اروپا فرآیند گذار کند و تدریجی بود.

دوستان برای حمایت از ما لطفا به این وبلگ پیوند داده و مارا در انجام هدفمان که همانا آزادی و برابری در ایران زمین است یاری دهید.

|

posted by شارمین مهرآذر @ ۱۱:۲۷ بعدازظهر,