Site Network: Personal | My Community | Purpose | Shabname

 

روز نوشتهای یک اتئیست تبعیدی در مورد :جامعه، نقد دین ، اسطوره ، روزانه ها، خبر، تاریخ



آیین زرتشت - 1

در این نوشتار به عقاید و جنبه های دینی آیین مزدیسنا (مزدا پرستی) پرداخته می شود تا خوانندگان گرامی با آیینی که بعدها به انشعابات مزدکی ، مانوی ، زروانی و احتمالا زندیک بخش شد ، بیشتر آشنا گردند، در آینده نه چندان دور پس از پا گیری بخشهای مختلف تارنگار بخشی به نام زرتشت شناسی براه خواهد افتاد تا این آیین بهتر بررسی گردد و نقدهایی که میتوان بر آن وارد داشت نیز در اختیارتان قرار خواهم داد تا به مورد بحث و گفتگو گذاشته شود.

در این پژوهش باورهای زرتشتی به چند دسته بخش می گردند و هرکدام جداگانه بررسی می شود :


1- زرتشت : ( نام و خاندان و خاستگاه او)

خاندان و تبار زرتشت :

نخست باید متذکر شوم گاتها که کتاب زرتشت است درباره زرتشت ، پیامبری او و نخستین پیروانش سخن میگوید ولی چیزی درباره احوال شخصی اشوزرتشت، پدر و مادر و همسر و فرزندان او ندارد. در اوستای جوانتر آگاهیهایی در این مورد وجود دارد به نگر کهترین باید در صحت و درستی آنان تردید نمود چراکه امکان تحریف در آنان بسیار زیاد است و بیشتر آمیخته با اسطوره و افسانه هستند. ولی آنچه از آن بدست میاید چنین است :

جد پدری زرتشت شخصی بود به نام پیترگتراسپه. نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. مادر او دُغدو و پدر وی پوروشسب نام داشتند. پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود. دغدو دختر فری‌هیم‌رَوا از خاندان نژادگان (اشراف) و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آنهاست. زرتشت از همسر خود به نام هووی شش فرزند داشت. نام سه پسر ایشان ایسَت‌واسْتَرَه، اورْوْتَتْ‌نَرَه، هْوَرْچیثْزَه و نام سه دخترشان فرینی، ثریتی و پوروچیستا بود.مَیدیوماه پسرعموی زرتشت و نخستین کسی که به پیامبر ایمان آورد.

در مورد مدیوماه که از نخستین ایمان آورندگان میباشد آمده است : مدیومانگهه به معنی کسی است که میان ماه ، یعنی در 15 ماه متولد شده است، میباشد. در اینکه وی از خاندان زرتشت بوده تردیدی نیست چراکه وی در یسنا 51/19 گفته است : « میدیوماه از دودمان سپیتمان پس از آنکه به کنه]آیین[ پی برد و بشناخت، آن کسی را که از برای جهان دیگر کوشاست همت گماشت تا دیگران را نیز بیاگاهاند که پیروی از آیین مزدا در طی زندگی بهترین چیزهاست. »

بهموجب بندهش از پیترسپ که در بالا ذکرش آمد ، دو پسر باقی ماند یکی پدر زرتشت و دیگری که "اِراستی" نام داشت ، وی پدر میدیوماه بود. در روایتی دیگر به موجب زادسپرم ،میدیماه به مدت ده سال تنها پیرو زرتشت بود. از میدیوماه نیز پسری به نام "اشس تو" باقی ماند که او نیز از پیروان زرتشت بود ، میدیوماه از کسانی بود که به موجب مخالفت و دشمنی کوی ها و کرپنها(و اوسیجها) که در واقع روحانیان آن زمان زرتشت بودند تبعید شدند و از غرب به شرق یعنی مکانی به نام بلخ رفتند که در آنجا پادشاهای بود گشتاسپ نام، ذکر وی در پایین خواهد آمد.

از نگاه تبار شناسی زرتشت را به موجب کتاب بندهش و دیگر کتابهای پهلوی نیاکان زرتشت را پدر به پدر به منوچهر پادشاه پیشدادی میرسانند. هرچند این نسب شناسی سخت مورد تردید است اما از منابع دردست برای بهتر آشنا شدن با خاندان وی ناگزیر به ذکر فرزندان زرتشت نیز هستیم : هر یک از فرزندان زرتشت وظایفی عمده بردوش داشتند. به عبارت دیگر پسر ارشد او نخستین موبد موبدان، پسر دوم نخستین رئیس و افسر رزمیان و پسر سوم رئیس طبقه ی برزیگران بوده‌است. از دختران وی نامی در دست نیست به جز پروچیسته/پروچیستا که ذکرش در گاتهای زرتشت آمده آنگاه که سخن از خواستگاری وی به میان می آید و زرتشت از او می خواهد با خرد خود به رایزنی بنشیند.

معنای نام زرتشت :

زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی «دارنده روشنایی زرین‌رنگ» و به تعبیری دیگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجام به معنای «ستاره زرین») نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتی یا مَزدَیَسنا و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. در متون باستانی یونانی، معنای زرتشت برابر با ستاره‌شناس دانسته شده‌است و میتوان از این معنی این استنباط را داشت که یونانیان زرتشت را مجوس میدانستند و از خاندان مغان و از اینروست که با توجه به معنای واژه مگه اورا ستاره شناس خوانده اند.به هر روی بیشتر از ده شکل برای اسم زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زاردشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زره‌دست و زره‌هشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر می‌نامد و گاه نیز اسم خانوادگی را که «سپیتمه» باشد افزوده می‌شود و به صورت «زرتشتر سپیتمه» ذکر می‌شود.البته این اسم خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان می‌گویند. ظاهراً معنی آن از نژاد سفید و یا از خاندان سفید است. آنچه که مشخص است این است که این اسم مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است.انواع و اقسام معنی برای آن درست کرده‌اند که شرح همه آنها موجب طول کلام خواهد شد.البته اکثر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند.بارتولومه جزء اول را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پیر» معنی کرده‌است و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کرده‌است.شاید هیچکدام درست نباشد زیرا کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمده‌است ولی اینکه چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شده‌است. در جزء دوم این اسم اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که اسم پیغمبر مانند بسیاری از اسامی قدیم ایرانی که با اسب و شتر و گاو مرکب است با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی می‌دهد و به همان معنی است که امروز در فارسی می‌باشد.مثل فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است.اسم پدر زرتشت پوروش اسپ بوده که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را می‌دهد.

در سایر بخشهای اوستا زرتشت در زیر نام "اشه نو" معرفی شده است، واژه اشو که به معنی مقدسِ روحانی و جسمانی راستی و درستی نیز میباشد در اوستا زیاد آمده‌است صفت یا عنوان پیغمبر می‌باشد. به طوری که در اکثر جاهای اوستا آمده صفت اشو از جانب اهورا مزدا به زرتشت اختصاص یافته و دیگر مقامی بالاتر از ان نیست که مخلوقی از جانب خالق بخشنده، به خطاب اشوئی مخاطب شود. اشوزرتشت را از سلسله مه‌آبادیان نامیده‌اند.

خاستگاه زرتشت :

از این پیامبر ایرانی‌ در یشت‌های‌ کهن‌ سخن‌ میآید که‌ در (اَریّانَ و یَوچَه‌) در ساحل‌ رود (دائیتی) در سرزمین‌ قبایل‌ ایرانی‌ متولد گردید در (زامیادیشت‌) زیستگاه‌ زرتشت‌ را در ناحیه‌ ئی‌ میداند که‌ در آن‌ دریاچه‌ (کوسَویّ) است‌ که‌ مطابقتی‌ با دریاچه‌ هامون‌ دارد برخی بر این باورند که در آن زمان دو لهجه در شرق و غرب ایران ویج وجود داشته و لهجه و زبان گاتها مربوط به شرق ایران است بنابراین پذیرفتهداند اشو زرتشت از شرق ایران و در ساحل رود سیحون متولد شده است.اوستا از رودخانه "دارجا" نام می برد که امروزه همان سیحون دانسته می شود. بهر تقدیر ناحیه‌ (اَریانَّ و یوچَه‌) گاه‌ خوارزم‌ پنداشته‌ می‌شود و گاه‌ آن را آذربایجان‌ و بعضاً بدلیل‌ مراسمی‌ مذهبی‌ که‌ در ستایش‌ (اَرُدویسورااناهیتا) می‌شود آن را در سیستان‌ ذکر کرده‌اند. تاریخ‌ موجودیت‌ زرتشت‌ را نمی‌توان‌ بطور قطع‌ مشخص‌ نمود که‌ احتمالاً قدمت‌ آنرا از ۹۰۰ سال‌ تا ۶۰۰ سال‌ پیش از میلاد می‌دانند و گاه به 1700 تا 6000 هزار سال پیش از میلاد مسیح دانسته اند به هر صورت تردیدی نیست که زرتشت‌ از سرزمینی‌ کهنی‌ برخاست‌ که‌ مردمانش‌ آریایی‌ بودند.

------

یارنامه های مورد استفاده در این پژوهشها در آخرین پست ، ذکر می گردد.

|

posted by شارمین مهرآذر @ ۱:۴۰ قبل‌ازظهر,