Site Network: Personal | My Community | Purpose | Shabname

 

روز نوشتهای یک اتئیست تبعیدی در مورد :جامعه، نقد دین ، اسطوره ، روزانه ها، خبر، تاریخ



آیین زرتشت - 4

7- دوگوهر همزاد(سپنتا مینو و انگره مینو) :

در مورد دوگوهر همزاد و روشنتر بگویم اهورامزدا – اهریمن ، سپنتا مینو – انگره مینو ، کهترین پرسشها و نقدهای بسیار دارم که نوشتار را به درازا می کشاند و هم اکنون هدف بر نقد آیین زرتشت ندارم بلکه خوانندگتن گرامی باید نخست با آیین زرتشت نیک آشنا شوند و سپس به نقد آن بپردازیم ، در اینجا ناگزیر تنها به نقل قول باورمندان زرتشتی میپردازم تا در آینده که بدان بیشتر خواهم پرداخت ؛

سپنتا مینو ،روان افزاینده ، نماد اهورایی ، گوهر نیکویی ، درخشش تقدس،واقعیت سازندگی و به گونه ای کلی فروزه آفرینش اهورامزدا است.سپنتا مینو تجلی اندیشه و تجسمآفرینندگی اهورامزدا،نماینده و همکار اهورامزدا است.سپنتا به چم اَب هیوزنیک است. در سنت زرتشت سپنتامینو دو اندیشه را می رساند : یکی اندیشه و وابستگی به خداوند و هرآنچه در راه خداست، دیگری اندیشه فراوانی ، رشد و سلامتی است. در معنای نخست سپنتامینو کمال و خوبی خدایی را در جهان برونی ، و در معنای دوم ، کمال و نیکویی و بخشندگی خدایی را در آفرینش – جهان درونی آشکار می سازد. سپنتامینو نماد دهشمندی اهورامزدا است.در زبان زرتشتی نوآوری ویرانگر را انگره مینو و نوآوری سازنده را سپنتامینو می خوانند. مینو به چم "اندیشه" یا "روان" است .در گفته های گاتها "اندیشه" و "روان" به گونه ای ناگسستنی در هم آمیخته اند. ستیز با سپنتا مینو ، در اندیشه ، گفتار و کردار ، همکاری با انگره مینو است، روان و اندیشه بد همان اهریمن است.بد اندیش ، بد گفتار و بد کردار چون در راستای انگره مینو گام بر میدارد ،همکار اهورا نبوده بلکه دشمن خداست.چنین فردی برخلاف قانون پیشرفت(اشا) در کار است. در اینجا ناگزیرم بار دیگری به پیوستگی سپنتامینو با اهورامزدا بپردازم و پس از آن به سراغ بن نوشتار که همان سپنتا مینو و انگره مینو است خواهم رفت؛

شاید همه معانی و برداشتهایی که از سپنتا مینو در بالا آمد ناشی از آن باشد که پژوهشگران و زرتشت شناسان هنوز پی به مفهوم واقعی این واژه آنجور که باید و شاید نبرده اند به هر روی این ما هستیم که باید با پژوهش ها و در همپرسی قرار دادن نگر ها درست ترین را برگزینم، باری، اهورامزدا با انکه با سپنتامینو در خوبی ها، سازندگی ها و بخشندگی یگانه ، یکی نیستند! همان گونه که اهورامزدا و شش فروزه بنیادی با او یگانه هستند ولی یکی نیستند .همه فروزه ها سپنتا یعنی مقدس و فزاینده هستند. فورزه های اهورامزدا در سپنتا مینو و آفرینش ، تظاهر خارجی می یابند.سپنتامینو یک عامل(agent) میانجی (واسطه) بین جهان دگرگونی ناپذیر مینوی و یا دگرگونی پذیرمادی است. او یک حالت و یا چگونگی است بین جهان برونی و جهان دورنی اهورامزدا ، که خوبی و فراوانی و سازندگی را جلوه و تحقق خارجی می بخشد.بنا به تعریف در جهان مینوی ،سپنتامینو، مخالفی ندارد ولی در جهان مادی مخالف آن با فقدان آن ظاهر می شود روشنتر بدین گونه است که در جهان اهورایی همه نیکی است پس بدی مفهومی ندارد اما در جهان ما که مادی نیز هست سپنتا با ضدی چون انگره روبرو می شود حال چرا انگره در این جهان پیدایی میباید و چگونه در آینده پی خواهید برد. سپنتامینو و انگره مینو : با از بین رفتن تمیز فلسفی بین خداوند و و سپنتامینو در اوستا جوانتر و با در هم آمیختن سپنتامینو به عنوان فروزه اهورا مزدا با خود اهورامزدا در مفهوم جهان دورنی ، و با اشتباه بین یگانگی و یکی بودن ، راه برای تبدیل انگره مینو به اهریمن که در اوستای جوانتر شاهد آن هستیم ، باز شد و اهریمن به صورت یک آفریدگار ظاهر گردید ، فلسفه دوگانگی اخلاقی جای خود را به فلسفه دوگانگی آفرینش داد .متون اوستایی سپنتامینو و انگره مینو را "ثِوُرِرشتار" می خواند به چم شکل دهنده با برنده است ،یعنی آنچه که به رفتار آدمی شکل الگو می دهدبه این ترتیب انگره مینو یا اهریمن چیزی جز سرپیچی از قانون اشا ، قانون ابدی اهورامزدا و مخالف با اهورامزدا نیست .سپنتا و انگره دو قطب مخالفند ، یکی معرف آفرینندگی ، بخشندگی و مهر و دوستی است و دیگری معرف ویرانگری و کاستی و فرومایگی . زرتشت خود در گاتها در این باره میگوید :« بشنوید با گوشها آنچه بهتر است . بیندیشید با اندیشه روشن ....در آغاز آن دوگوهر همزاد در اندیشه ، گفتار و کردار ، بهتر و بدتر ، در اندیشه ها آشکار شدند.نیک اندیشان راه درست را برگزیدند، نه بد اندیشان.»( یسنا بنر 2-3)

8- بهشت و جهنم :

باور به بهشت و جهنم در آیین زرتشت گاهی به دو دسته بخش میگردد کهترین هردو را برای خوانندگان بازگو خواهم کرد تا خود باخرد خویش به ادگری بنشینند.مى گويند كه اديان سامى بهشت و جهنم را از دين زرتشت بر گرفته اند ، نياز مى بينم كه ديدگاه زرتشت را در اين باره بررسى كنیم . زرتشت در سرود نو آيين خود مى گويد كه اهورامزدا هستى را بر پايه ى يك قانون ثابت كه در سرشت اوست آفريده است . زرتشت اين قانون سرشتى اهورايى را كه در آفرينش جارى است ، اشا يا راستى نام گذاشت : «آنكه نخستين بار به روشنايى جهان هستى انديشيد و از خرد خويش قانون راستى را بيافريد و با چنين ميزانى انديشه ى نيك را نگهبان شد.»(گاتا يسنا ۳۱ كرده۷) پس اشا يا نظام كيهانى همان قانون يا نظم است كه هستى بر پايه ى آن به وجود آمده و بر همان پايه مى چرخد ، بر بنيان قانون اشا انسان با توانايى ويژه كه انديشيدن نام دارد در درون هستى پاگرفته است و همين تك ويژگى او را از موجودات ديگر هستى متمايز ساخته است . خداى زرتشت آفريننده ى انديشه و خرد افزاينده است ، انسان كه آفريده اوست داراى خردست و در گزينش خود آزادست .«اى اهورامزدا از آن تو بود آرميتى ، نيز از آن تو بود ، خرد مينوى جهان ساز ، آنگاه كه تو او را گزينش راه دادى تا به رهبر راستين بگرود يا به رهبر دروغين .»( گاتا يسنا ۳۱ كرده۹ )

پس انسان اهورا آفريده : ۱ - مى انديشد ۲ - آزادى گزينش دارد ۳ - مسئول و پاسخگوى گزينش خويش است.

رو در روى چنين انسانى دو راه موجودست راه نيك و راه شر يا بد ؛ او با رايزنى با خرد خود ، يكى از راه ها را بر مى گزيند . در اين گزينش كه بر اصل اختيار سامان مى يابد هيچ نيرويى او را هل نمى دهد بلكه تعين كننده ، خرد و اختيار اوست . پس اختيار مسئوليت مى آفريند ، و انسان در برابر گزينش راه خوب يا بد مسئول است . از اينجا پاى سرنوشت به ميان مى آيد ، سرنوشت آدمى از اين ديدگاه برآيند آزادى گزينش است . چه خوب حاصل آيد و چه بد، پس به زبانى ديگر آنچه را كاشتى درو كرده بر مى دارى ، شادى خرمى و سرفراز زيوى كه ترانه ى وجدانست برآيند كاشت و ساز نيكى و نيك كردارى است . غم و اندوه ناخواسته كه وجدان را چنگ مى زند ره آورد بى كم و كاست كردار بداست .سعدى شيراز ( ۱۲۹۲- ۱۲۱۰ م ) سخن گاتايى را در قالب شعر چنين مى نماياند : هر كه در مزرعه ى دل تخم وفا سبز نكرد / زرد رويى كشد از حاصل خود گاه درو

حافظ شيراز ( ۱۳۸۹-۱۳۲۰ م ) نمايى مى دهد گويى كه نخست گاتا را خوانده و سپس ساده و جارى سروده است : دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر / كاى نور چشم من به جز از كشته ندروى

و چه زيبا بانوى فرهيخته ى ادب پارسى پروين اعتصامى ( ۱۹۴۱- ۱۹۰۶ م ) اين مهم را بيان كرده است: هر چه كنى كشت همان بدروى / كار بد و نيك ، چو كوه و صداست (پژواک)

«خارهايى كه درو مى كنم نتيجه ى بذرى است كه خود كاشته ام ، آن خارها مرا مجروح و خونين كرده اند ، چه خوب اگر از قبل پيش كرده بودم كه نتيجه ى چنين بذرى چه خواهد شد؟بى گمام تن و جان - ى به آن پاداش آرمانى خواهند رسيد كه در گزينش آزادنه خود ره نيك را برگزيده و با منش نيك و برخوردارى از پرتو اشه خواست اهورامزدا را كه برآيند آن آبادانى و نو شدن جهان است به پيش برده اند.»(يسنا هات ۲۴ بند ۱۴) از ديدگاه گات ها اگر بخواهيم تعبيرى از بهشت و جهنم داشته باشيم همانا چو نى و چگونگى روحى و روانى آدمى است به همين دليل نمى توان آنرا در ظرف مكان و زمان جا سازى كرد تا مرزى و حدودى براى آن بوجود آورد ، بر اين اصل روان نيك انديشان ، نيك گفتاران ، نيك كرداران با شادى و شادكامى كه برآيند خشنودى وجدان است به سرزمين منش نيك يا Dangheuish Demana Manangha مى روند . نكته ى شايان نگرش اين است كه برخلاف دين هاى سامى و ونديداد و اردايويراف نامه سرزمين منش نيك يا جهان پاكى و راستى خارج از ظرف و مكان و زمانست يا به عبارت ديگر : حالت روحى و روانى است يا به شكل خشنودى وجدان كه شادى ترجمان آن است يا ناخشنودى كه نشانه اش اندوه بى پايان است . بهشت و جهنم ونديداد و ارداويراف نامه را هرگز به حساب دين زرتشت نگذاريد ، دين زرتشت را در واژگان خردبار گات ها بجوييد ، بهشت و جهنم حاصل كشت ماست و اين جهانى است و بس ! اما در مقابل این دیدگاه که از آیین زرتشت تعبیر می شود به تعبیر دیگری نیز بر میخوریم که جهنمی را که در ادیان سامی شاهد آن هستیم را پیش روی خود میبینیم بدین گونه ؛

شرح گاتها درباره پایان گرفتن دوره یا عصر «آمیختگی» نیز متضمن اشارات رازگونه است.سنت، خبر از نبردی همه جانبه و هولناک می دهد.ایزدان که از انبوه پیروزی های کوچک یک یک آدیمان روزمند و توانا شده اند ، نیروهای بدی و پلیدی را در کارزاری سهمگین در گیر می نمایند .امشاسپندان به جنگ تن به تن با دیوان ایستاده ، آنها را نیست و نابود می سازند.در یسنای 15-44 ، آنگاه که از دو سپاه ناسازگار سخن می گوید مراد همین رویداد است. شاید در یسنای 1- 48 نیز که می گوید «به آن زمان که "اشه" و "دروج" پیروز شود.» باز به همین درگیری وحشتناک اشاره دارد که با آن در فرجام شناسی و روز نبر سوشیانتها ، بیشتر آشنا می شویم. اشارات زرتشت به لحظات آخرین نبرد، روشنتر و آشکار تر است. آزمایش با عذاب جسمانی نهایی و عظیم که گیتی را پالوده می سازد دقیقا وصف شده است. رودی عظیم و پهناور از فلز مذاب جاری خواهد شد تا همه جهان مادی و همه بشریت ، چه آنها که هنوز زنده هستند و چه انبوه بسیار وسیع تر ارواح در گذشتگان ، از فردوس و دوزخ دوباره در دنیای مینوی جمع می شوند و در این رود پهناور فلز مذاب ، غسل تعمید می یابند و این همانندی است که هم در جهنمِ ادیان سامی و هم در آزمایش "ور" یا "ورنگه" شاهد آن هستیم از اینرو در بندهش می خوانیم : « پس آریامن ، ایزد فلز ، کوهها و دره ها را به آتش بگدازد ، و بر زمین رودگونه بایستد.سپس همه مردم را در فلز گداخته بگذارانند و پاک بکنند.اورا که پرهیزکار است، آنچنان در نظر آید که در شیر گرم همی رود. اگر دروند(بدکار) است ، ان گاه او را ، به همان آیین، در نظر آید که در فلز گداخته همی رود. پس بدان عشق بزرگ، همه مردم به هم رسند ، پدر و پسر و برادر و همه دوستان » زرتشت در یسنای 51 بند9 می گوید : « تو با آذر فروزان و آهن گدازان هردو گروه را خواهی آزمود و پاداش و پادفره خواهی داد و نشانی از این فرمان در زندگی خواهی گذاشت که : رنج و زیان دروند را و شادمانی و سود ، اشون راست.» همچنین برای تاکید بر موضوع بالا و نمود جهنم و بهشت با همه خوبی ها و عذاب ها زرتشت در یسنای 7 - 31 میگوید : « هیچ کدام از این گناهکاران در نمیابند که کامیابی همانگونه که زندگی به ما آموخته و بدان سان که با آهن گدازان گفته شده – به کار کوشش باز بسته است. » و پس از این آزمون آخرین است که نیکوان سعادت مند می شوند . روانهای آنان به کالبد های معد جسمانی یافته می پیوندد ، تا اینکه زمین باز سازی شده به حال نیکی آغازین ، در شادی و سعادت جاودان بسر برند. در دوره ساساناین چنین برداشت کردند این آزمون فلز بدین خاطر است که انسانها پاک شوند تا به ملکوت بروی زیممن راه یانبد به هر روی این رسمی است که پیش از زرتشت بروی متهمان و پاکان انجام می شده تا گناهکار از پاکان تمیز داده شود. برای اینکه باور به بهشت و جهنم کامل گردد لازم است در مورد میسوان نیز توضیح اندکی را بیاورم البته این باورها گاها دستخوش تغیرانپتی شده اند و و ما باید سخنان گاتها را سند کار خویش قرار دهیم.

میسوانَ :

درچم همیشه یکسان و همان همستگان یا برزخ است.همستگان در متن اوستا به صورت میسوان آمده ودر وندیداد و سیروزه با واژه «گاتو» آمیخته است.ودر تفسیر پهلوی به «همیشک سوذگاس» درچم جایگاه سود همیشگی ترجمه شده.در سپندنسک که نسک(=کتاب) سیزدهم اوستا بوده، از همستگان نام برده شده،و آن را آرامگاه کسانی بر میشمرد که در زندگانی کردار نیک و بد آنها یکسان بوده است.در یسنای 33 بند 1نیز صراحتا از سه طبقه مردم نام برده شده : «نخست آنان که بیدین و گناهکارند.دوم آنانی که پیرو آئین راستین،ونیکوکارند.سوم کسانی که کارهایشان به نیک و بد آمیخته است.سزای نیکوکاران بهشت و بدکاران دوزخ است.وای کسانی که کردارشان در زندگی کردارشان گاهی نیک و گاهی بد است ،نه در بهشت درآیند و نه در دوزخ،بلکه جای آنها در همستگان است.» در یسنای 48 بند 4 آمده است:«کسی که گاه نیک و گاهی زشت منش است و ازکردا و گفتار خود وجدانش را مطیع هوا و هوسو خواهش خویش ساخته،چنین کسی که به حکم ازلی تو ای مزدا،در روز واپسین منفرد خواهد شد.»نگر به همین کردار آمیخته به ثواب و گناه استکه محل چنین مردمانی،در اوستا،میسوان نامیده شده که درچم همیشه یکسان میباشد.همستگان به منزله Purgatoire (برزخ،اعراف)عیسویان کاتولیک، و برزخ مسلمانان است. در مینوخرد،ارداویرافنامه،شایست نه شایست، دادستان دینیک،نیز واژه همستگان آمده است.

9- فرجام شناسی :

سوشیانت (سود رساننده):

سوشیانت درچم رهاننده است؛وگاه درچمِ پیشوای دین آمده است. در دین زرتشتی به هریک از موعودان سوشیانت گفته شده است.در اوستا مکررا از سوشیانتها و غالبا آخرین سوشیانت سخن به میان آمده که پس از ظهور او رستاخیز خواهد بود.این سه موعود که از اعقاب زرتشت اند و هریک هزار سال پس از دیگری ظهور خواهند کرد در بندهای 129،128 فروردین یشت مرتبا یاد شده اند. ونیز نام مادر آنان در بندهای 142 ،141 مندرج است.در جاهایی از اوستا که سوشیانت مفرد آمده سخن از اَستوَت اِرِتَ یعنی آخرین سوشیانس و آخرین آفریده اهورامزدا است که از ظهور وی رستاخیز برانگیخته،جهانی معنوی روی خواهد آمد.ظهور سوشیانت و دو بردادرش از خاور ایران زمین در کنار دریاچه هامون خواهد بود همان دریاچه ای که 9999فروهر از آن نگهبانی میکنند.استوت ارت درچم کسی که مظهر و پیکر قانون مقدس است.دربند 129و128 فروردین یشت میخوانیم: «فروهر پاکدین استوت ارت را میستائیم.کسی که سوشیانت پیروزگر نامیده خواهد شد.واز این جهت سوشیانت که به سراسر جهان مادی سود خواهد بخشید از این جهت استوت ارت که آنچه را که جسم و جانی است پیکر فناناپذیر خواهد بخشید از برای مقاومت برضد دروغ جنس دوپا ]آدم[ »

اوخشیت اِرته درچم(=معنی) کسی است که قانون مقدس را میپروراند.امروزه این اسم را «اوشیدر» یا «هوشیدر» گویند.نام دومین موعود ،اُوُخشیت نِمنگهَ،درچم کسی که فزاینده یا پروراننده نماز است.این نام را امروزه «اوشیدرماه» یا «هوشیدرماه» گویند. در عهد اوشیدر یا هوشیدر ،پادشاهی به سرکار خواهد آمد که او را بهرام ورجاوند خوانند(1)،این پادشاه که ایران را نجات خواهد داد و در دادگستری هوشیدر را یاری خواهد رساند،از پشت پادشاهان کیانی است.چنانکه ملاحظه میشود در مزدیسنا همیشه و در هر زمان و به هر حال ،دین زرتشتی ارتبات تمامی با سلسه کیانی دارد ،زیرا ظهور زرتشت در زمان فرمانروائی سلسله کیانی(گشتاسپ=ویشتاسپ؟) بوده و آنان بوده اند که در رواج و پذیرش دین با پیامبر همکاری داشته اند.همانند اسفندیار پور گشتاسپ در رواج آیین بهی که شرحش توسط استاد سخن بیان شده است.

سومین و آخرین موعود استوت اِرِتهَ خواهد بود:

برابر روایات ،در دوازدهمین هزاره دوشیزه ای از خاندان بهروز(2)در هامون خود را شسته آبستن خواهد شد از او سوشیانت،آخرین آفریده اهورامزدا روی به جهان خواهد نمود ،چون به سی سالگی رسد امانت رسالت مزدیسنا به او واگزار شود.از ظهور او دیو دروغ و کارهای بد اهریمنی نابود گردد.در فروردین یشت و برخی بخشهای اوستا معمولا ابتدا به فروهر نخستین آدم –کیومرس درود فرستاده میشود و سپس به ترتیب تا به آخرین سوشیانت موعود مزدیسنا و آخرین فروهری که به زمین فرود می آید. در سنت از جاودانهایی سخن بمیان آمده که در رستاخیز با سوشیانت قیام خواهندکرد،مانند اَشَوزَنگهه پسرپوروداخشتی، نرسی، اغریث، توس، گیو، گودرز، کیخسرو، پشوتن، گرشاسپ، نریمان و حتی خورشید چهر سردار لشکر پشوتن(برادر اسفندیار). در دینکر آمده است که پشوتن جاودانه با صدوپنجاه تن از یاران و پیروانش از کنک دژ به در آمده و قادر به نو کردن جهان خواهد بود.ودر بُندَهِش پانزده مرد و پانزده زن از یاران سوشیانت شمرده شده اند.دربندهای 88 تا 98 زامیاد یشت آمده: «پس ازظهور سوشیانس گیتی پر از عدل و حکمت گردد،سعادت روی آورد اندیشه و گفتار و کردار نیک ظفر یابد،جهان از دروغ پاک شود، خشم نابود گردد،راستی به دروغ چیر آید،منش ناپاک از منش پاک شکست بیند،امشاسپندان امرداد و خرداد دیوهای گرسنگی و تشنگی را براندازد،اهریمن بگریزد.» همچنین در بند 10 یسنای 26 آمده:

«فروهر مردان پاک را میستائیم.فروهر زنان پاک را میستائیم.همه فروهر های نیک توانای پاک پارسیان را،کیومرس تا به سوشیانت پیروزگر را میستائیم.» پس از آمدن سوشیانت زنگی نیک و سرشار از شادی در انتظار مردمان پرهیزگار و پاک خواهد بود. باور به سوشیانت را در گاتها آنچنان که گفته شد نمیبینیم بلکه زرتشت از واژه سوشیانت به معنای شخصی که به جامعه و آدمی سود میرساند نام برده است اما با برخورد آیین مزدیسنا با آیین های همچون یهودیت و مسیحیت و از همه مهمتر ابداعات موبدان چه ساسانی و چه پیش از آنان ، این مفهوم دگرگونه گشت و به معنای امروزی موعود آخر زمان که در دیگر ادیان نیز وجود دارد در آمد.

-----------------------

1.پادشاهی است از دوده کیانیان که در دین مزدیسنی از آمدن او در پایان هزاره دهم از هند نوید داده شده است.در «بُندَهش» و «زَنده وَهُومَن یَسن» از او سخن به میان آمده است.

2. نام خاندانی پارسا و پرهیزگار و خداپرست که در سه هزاره،دوشیزگانی از این خاندان در دریاچه کیانسو یا کیانسه(هامون) آب تنی خواهد کرد و از نطفه اشو زرتشت – که به وسیله ایزد نریوسنگ به ایزد آب (ناهید) سپرده شده – آبستن خواهد شد.این دوشیزگان مادران اوشیدر،اوشیدرماه و سوشیانس خواهند بود.

*در پایان این نوشتار چند توضیح را لازم می دانم ، هرجا سخن از خدا آمده است منظور اهورامزدا است و اگر در جایی تنها از نان زرتشت سخن گفته ام هرگز به هدف بی احترامی نبوده چراکه ما یک شخصیت را بررسی می کنیم و کاری به صفتها نداریم شخصیت و گفتار و کردارها مد نظر است. امیدوارم در این نوشتار که تنها باورهای آیین مزدیسنا را بیان کردم توانسته باشم برآگاهی خوانندگان افزوده باشم.

منابع :

1- دیدی نو از دینی کهن / دکتر فرهنگ مهر

2- دانشنامه مزدیسنا / دکتر جهانگیر اوشیدری

3- ادیان آسیایی / مهرداد بهار

4- تاریخ کیش زرتشت / مری بویس

5- زرتشت پیامبر ایرانی / هاشم رضی

6- مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان / موبد اردشیر آذرگشسب

7- گاتها / بزرگمهر کیانی ، وحیدی،جعفری، موبد رستم شهزادی

8- بندهش / فرنبغ دادگی

9- زرتشت و تعالیم او / هاشم رضی

10- از نوروز تا نوروز / موبد کوروش نیکنام

11- دانشنامه الکترونیک ویکیپدیا +

12- تارنگار اوستا شناسی +

13- شناخت اساطیر ایران، جان هینلز

14- زادسپرم

15- آیین مغان

16- فروردین یشت

17- سخنان استاد تورج پارسی

18- بندهش / برگردان مهرداد بهار

پایان یافت به تاریخ : 9/6/2716

**بخش سکولاریسم و بیخدایی بروز گردید.**

|

posted by شارمین مهرآذر @ ۵:۴۴ قبل‌ازظهر,