Site Network: Personal | My Community | Purpose | Shabname

 

روز نوشتهای یک اتئیست تبعیدی در مورد :جامعه، نقد دین ، اسطوره ، روزانه ها، خبر، تاریخ



پراگماتیسم

پراگماتیسم مبنای فلسفی دموکراسی به شمار می رود؛ در حالیکه لیبرالیسم فلسفه سیاسی دموکراسی محسوب می شود .
پراگماتیسم جنبشی فلسفی است که اعتقاد دارد معنا و حقیقت امور و اندیشه ها را باید در فوائد و نتایج آن ها یافت. پس نه می توان و نه باید به دنبال حقیقت غائی و نهائی گشت.فایده عملی نظریه ها و اندیشه ها مهمترین ملاک "حقیقت" آن هاست.مهمترین فلاسفه پراگماتیسم چارلز پیرس ، ویلیم جیمز و جان دیویی بودند. به رغم اختلاف نظر میان این نویسندگان ؛ مفهمو کلی و مشترک بین آنها این بود که افکار و اندیشه ها در صورتی حقیقی هستند که سودمند باشند و مردم را خرسند سازند.حقیقت اندیشه ها از پیش معلوم و داده شده نیست، بلکه بر آنها حادث می شود ؛ اندیشه ها وقتی حقیقی می شوند که به زندگی مردم جهت و هدف ببخشند و بدین معنا سودمند و رضایت بخش باشند؛
پس ملاک حقیقت را باید در زندگی عملی جست، نه در حوزه اندیشه های انتزاعی.
اصل اساسی پراگماتیسم اینست که انسان ها باید خود را در معرض تجدید نظرها و تغییرات آینده در شیوه زندگی و تفکر و اخلاقیات خود قرار دهند. اهمیت پراگماتیسم در دموکراسی این است که مردم را از پایبندی به افکار و سنن مستقر به عنوان مخزن حقایق رها سازد و وقوع هر تغییر و ابداعی را که به حال زندگی انسان سودمند باشد ، توجیه کند.به این معنا پراگماتیسم ، فلسفه تجربه و آزمون، باز سازی مکرر و رهایی از گذشته ها وسنت های دست و پاگیر است و از اینرو در مقابل مطلق گرایی و مطلق اندیشی قرار می گیرد.
برخی صاحب نظران پراگماتیسم را فلسفه دموکراسی آمریکایی خوانده اند. در سنت دموکراسی اروپا نیز ، مکتب اصالت فایده جرمی بنتهام و جان استوارت میل جایگاه ویژه ای داشت. بنتهام از اصل "حداکثر شادی ممکن برای بیشترین شمار مردم" دفاع میکرد.

+درسهای دموکراسی برای همه / دکتر حسین بشیریه

|

posted by شارمین مهرآذر @ ۱۱:۵۷ بعدازظهر,